آنتی ماسون & صهیون
امروزه برخی از بزرگان از شکل‏گیری تشکیلات فراماسونری در درون جامعه سخن می‏گویند. این پرسش پیش می‏آید که مهم‏ترین شاخصه‏های فراماسونری چیست و این شاخصه‏ها تا چه اندازه با گفتمان جریان انحرافی تطابق دارد؟!
 
 

بصیرت:امروزه برخی از بزرگان از شکل‏گیری تشکیلات فراماسونری در درون جامعه سخن می‏گویند. این پرسش پیش می‏آید که مهم‏ترین شاخصه‏های فراماسونری چیست و این شاخصه‏ها تا چه اندازه با گفتمان جریان انحرافی تطابق دارد؟!

 

مباحث جاری کشور، نیازمند تحلیل است؛ زیرا از بعضی آقایانی که انتظار نمی رفت اعمالی سر زده که به هیچ وجه درست نمی باشد. توجه به دو جمله از «صدای آمریکا» و «بی.بی.سی»، اهمیت درست نبودن این رفتارها را نشان میدهد:

صدای آمریکا: «احمدی نژاد علیه ولایت فقیه با جنبش سبز هم صدا است.»

بی.بی.سی: «مقبولیت و محبوبیت رهبر از احمدی نژاد است در صورت ادامه ی دعوا، احمدی نژاد برنده ی بازی است.»

این نکات بسیار مهم است و ما خودیها می بایست، به هوش باشیم. مقام معظم رهبری در تعبیر زیبایی فرمودند: «دشمنان مثل گرگاند»؛ گرگ اگر بتواند حمله می کند و اگر نتوانست منتظر می ماند تا یک حیوان و یا گوسفند زخمی اندک خراشی ببیند و دیگر نتواند حرکت کند، آنگاه حمله ی خود را آغاز می کند. دشمنان نیز منتظر فرصت اند، خیلی باید به هوش باشیم.

سؤال اینجاست، اقدام اخیر رییس جمهور محترم چرا رخ داد و چرا ادامه پیدا کرد؟ کاری که آقای احمدی نژاد انجام داد، قابل توجیه نیست. رهبر معظم انقلاب فرمودند: «تا من زندهام نمیگذارم که در مسیر حرکت مردم انحرافی به وجود بیاید.» انحراف در کجاست؟ معظم له چه خطری را احساس کرده اند؟ تمام تحلیل بنده در این نقطه است، انحراف کار کجاست. در اینجا به گوشه ای از مباحث اعتقادی و تئوریک اشاره می کنیم. ابتدا ذکر دو نکته، لازم و ضروری به نظر میرسد.

نگرانی آیتالله مصباح

مقام معظم رهبری در بازدیدی که از منزل «آیتالله مصباح یزدی» داشتند، فرمودند: «بنده به سهم خودم قدر آقای مصباح را م دانم، واقعاً می دانم که ایشان در کشور و برای اسلام چه وزنهای هستند و حقاً و انصافاً خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است، وجود داشته باشد.» این تعبیر خیلی بلند است، سه جهت در ایشان جمع است؛ علم، بصیرت به معنای حقیقی کلمه و صفا.

آیتالله مصباح، در 21 فروردین ماه در جمعی، بحثی پیرامون حقوق زن را مطرح کردند و در آنجا جمله ای را فرمودند. ایشان، می فرمایند: «اگر روزی مسؤولینی بر سر کار آیند که در ابدی بودن احکام اسلام تشکیک کنند همانگونه ای که در دورهای چنین شد (دوره ی اصلاحات)، اساس اسلام زیر سؤال می رود و جایی برای بحثهایی مانند حقوق زن در اسلام و غیره باقی نمی ماند. امروزه در درون جامعه ی ما تشکیلاتی فراماسونری در حال شکل گرفتن است. (این نکته بسیار مهم است. چراکه مقام معظم رهبری فرمودند عمق دیده های آقای مصباح، بی نظیر است) و همانطور که در دوران مشروطه، فراماسونری با شعار قرآن و اسلام پیش آمد امروز نیز فراماسونری با شعار قرآن و اسلام جلوه می کند و تحت پوشش آن حرف خود را بیان می کند یعنی قالب را حفظ و محتوا را عوض میکند. اگر تنبلی کنیم، زمانی از خواب غفلت بیدار می شویم که تیرگی فتنه همه جا را فراگرفته است و می بینیم همان کسانی فتنه را آغاز کرده اند که خود پرورش داده ایم. این عزل و نصبها از کجا در می آید. این حرفهای ملی گرایانه و مکتب ایرانی، آن هم در زمانی که نهضت اسلامی در جهان اسلام در حال شکل گیری است. حال که کشورهای منطقه به اسم اسلام، برخواسته اند ما شعار مکتب ایرانی، می دهیم. شعار ملی گرایی برای چیست؟ ملی گرایی و دم زدن از مکتب ایرانی با چه انگیزهای صورت می گیرد؟

این حرفهای ملی گرایانه و مکتب ایرانی، آن هم در زمانی که نهضت اسلامی در جهان اسلام در حال شکل گیری است، از کجا در می آید؟ کشورهای منطقه به اسم اسلام، برخواسته اند ما شعار مکتب ایرانی، می دهیم!

همان کسانی که از اصحاب رسول الله(صلی الله علیه وآله) بودند پس از رحلت ایشان، حضرت علی(علیه السلام) را خانه نشین کردند و بنیامیه که با نام اسلام بر سر کار آمده بود، کاری کرد که بر سر منابر به لعن علی(علیه السلام) می پرداختند و مجاهدان و یاران پیامبر(صلی الله علیه وآله) نیز، اعتراضی نکردند پس اگر برخی از یاران امام روزی در مقابل امام ایستادند، همانگونه که سران فتنه ی گذشته نیز چنین کردند، جای تعجب نخواهد داشت. برخی از کسانی که امروز دم از رهبری میزنند و از یاران رهبری هستند اگر فردا فتنه ی بزرگتری را به وجود آورند، جای تعجب ندارد. خطری که امروز احساس می کنم شدیدترین خطری است که تاکنون اسلام را تهدید کرده است.»

این خطر چیست؟ مقام معظم رهبری، چه انحرافی را احساس کردند که فرمودند: «تا من زنده ام جلوی این انحراف را خواهم گرفت؟» آیتالله مصباح هم از تشکیلات فراماسونری سخن می گویند، منظورشان کیست؟ شخص احمدی نژاد؟ نه! منظور اطرافیان وی هستند، مانند همین آقای مشّایی.

بنده، افکار آقای مشّایی و کارهای ایشان را کمی باز و بررسی می نمایم تا ببینیم به فراماسونری چه ارتباطی پیدا می کند. اینکه آیتالله مصباح، برخورد تندی می‏کند، به این معنی نیست که اینها در فراماسونری کارت عضویت دارند و ...

بهتر است، نگاهی به زندگی نامه ی «آقای مشایی» داشته باشیم. [در ویکی‌پدیا]در مورد زندگی نامه ی ایشان آمده‌است که وی آدم کوچکی نیست و برعکس، بسیار بزرگ است. سابقه ی بسیار محکمی دارد. از 15 سالگی سخنران شهرشان بوده است. در زمان انقلاب با 18 سال سن، بیانهه ای امام(ره) را ایشان می خواندند، سخنرانیهای جدی نیز داشته است. بعد از انقلاب نیز در اطلاعات سپاه رامسر مشغول به کار می شود ... با آقای احمدی نژاد زمانی که وی فرماندار شهرستان خوی بود در شورای تأمین شهر، آشنا می گردد. آشنایی این دو، نزدیک به 30 سال است....وی فرد فوق العاده قوی ایست. زمانی که احمدی نژاد به شهرداری تهران می رود، ایشان را نیز با خود به آنجا می برد. آقای مشایی در دولت نهم، رییس سازمان ایرانگردی و جهانگردی و میراث فرهنگی بود. به مدت 20 سال، تا سال 88 نیز به عنوان مدیر مسؤول ماهنام ی «سروه» مشغول به فعالیت بوده که نشریه ای بین المللی است.ایشان در دولت نهم 7،8 تا شغل داشتند برعهده داشتند و بعضی از آنها به دولت دهم نیز منتقل شد، در دولت دهم هم 17،18 تا شغل دارند.

چرا باید معاون اول رییس جمهور این همه اختیار داشته باشد؟ شاید خود رییس جمهور این همه اختیار نداشته باشد، زیرا همه ی اینها را به آقای مشایی سپرده است.

نگاهی به افکار آقای مشایی

در این بخش، به گوشهای از افکار آقای مشایی میپردازیم:

این بحث بسیار جای گله، ترس و واهمه دارد که ایشان از وقتی که وارد دولت شده، پیوسته برای رهبری هزینه درست می کند و رهبری مجبور می گردد به نوعی در کارها، دخالت نمایند. به چند نمونه از این هزینه ها اشاره می کنیم و سپس گوشهای از افکار او را توضیح می دهیم.

مورد اول؛ در سال 85 یعنی یک سال پس از حضور ایشان در دولت نهم ـ که ایشان رییس سازمان گردشگری بودند ـ به ترکیه سفر کرده و در آن جلسه ی رقص، شرکت می نمایند. فیلم این جلسه، حدود یک ساعت است و 13 دقیقه ی آن، به انواع رقصها اختصاص دارد. ایشان از خود چنین دفاع می کند که این فیلم، مونتاژ شده است. این ماجرا در کشور سر و صدا ایجاد می کند، مجلس درگیر می شود.«سعید ابوطالب» اعلام می کند این فیلم را یک شرکت ترکیه ای کامل پخش کرده است و چیزی از آن مونتاژ نیست.

مورد دوم؛ اظهار نظر آقای مشایی در مورد اسراییل است. ایشان می گوید: «مردم اسراییل، دوست ما هستند.»؛ 200 نماینده ی مجلس، در مورد اظهار نظر ایشان موضع گرفته و اعلام می نمایند که او همواره برای کشور مسأله درست می کند. دانشجویان اعتراض می کنند و مقابل سازمان ایرانگردی و جهانگردی در تهران تحصن می نمایند و بالاخره رهبری مجبور می شود در نماز جمعه، به این مسأله ورود پیدا کرده و اوضاع را سر و سامان دهند. متأسفانه، آقای مشایی در این موضوع نیز عذرخواهی نکردند.

در یک جلسه ی خصوصی به آقای احمدی نژاد گفتم از شما گله داریم که این حرفها را می زنید. ایشان گفت: «حرف آقای مشایی درست بود، ما فقط به احترام رهبری حرفی نزدیم چون امام قائل است به این حرفی که ما می گوییم.»

خرابیهایی که در آقای احمدی نژاد مشاهده می شود از آقای مشایی است وگرنه خود رییس جمهور، انسان سالمی است. خطری که باعث شد مقام معظم رهبری در مورد خودشان بگویند: «این حقیر» این مطلب است؛ آقای احمدی نژاد از شما انتظار نمی رفت در اعتراض به حکم رهبری، خانه نشینی کنید!

مورد سوم؛ چند ماه قبل از انتخابات سال 88، ایشان سازمان حج و زیارت را به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ملحق می نمایند. آقای ری شهری می گویند: «بنده استعفا می دهم.» در نهایت رهبری برای چندمین بار وارد میدان شده و این موضوع نیز ختم به خیر می گردد.

مجدد در افتتاحیه ی همایش «فرصتهای سرمایه گذاری در صنعت گردشگری ایران» و قبل از مراسم قرائت قرآن، چند خانم با لباس محلی دف زنان قرآن را حمل و تحویل قاری نمودند. آیات عظام مکارم شیرازی و صافی گلپایگانی در این باره، موضع گیری می نمایند و به جای اینکه آقای مشایی استعفا دهند به احترام ایشان، معاون وی استعفا می دهد.

امثال هوشنگ امیراحمدی یا آقای «نوری زاده» آشکارا اعلام می دارند، 30 سال است که ما می خواهیم بگوییم ملی گرایی، ملی گرایی؛ ولی نمیگذارند و همواره اسلام، اسلام، اسلام سر میدهند!

ایشان در موارد گوناگون از «هوشنگ امیراحمدی» دعوت می کند. جای سؤال است که چرا با دشمن ترین دشمنان، دوست هستید؟ هوشنگ امیراحمدی یا آقای «نوری زاده» آشکارا اعلام می دارد، 30 سال است که ما می خواهیم بگوییم ملی گرایی، ملی گرایی؛ ولی نمی گذارند و همواره اسلام، اسلام، اسلام سر می دهند. یک نفر که توانسته به جو، غا لب شود، مشایی است که ملی گرایی را ترویج می دهد. زمانی که روزنامه ی کیهان ارتباط وی با امیر احمدی را لو می دهد، ایشان می گوید من شکایت می کنم و اگر کیهان را محکوم نکردم، من مسلمان نیستم. روزنامه ی کیهان هم تبرئه شد. ایشان هم (انشاءالله) مسلمان است!

شاخصه ها و ویژگیهای فراماسونری

به نظر آیتالله مصباح، افکاری که توسط این شخص(مشایی) ترویج می شود، افکار فراماسونری است. سؤال، آیا آیت الله مصباح اطلاعاتی است؟ از کجا فهمیده که ایشان در تشکیلات فراماسونری هستند و کارت فراماسونری دارد؟

جواب این که؛ فراماسونری ابعاد گوناگونی دارد. یک بعد آن سیاسی است که شما داخل آن حزب می شوید و کارت عضویت می گیرید، اما بعد عظیم و بزرگتر آن، فکری است. باید دید فکری که فراماسونرها پخش می کنند، چیست؟ شاخصه های فراماسونری عبارت است: «اومانیسم، سکولاریسم، پلورالیزم، ملیگرایی، باستانگرایی»، آنها قانون اساسی هم نوشته اند و سه شعار اصلی دارند: «برادری، برابری و آزادی»

لازم نیست شخص خود حتماً بداند؛ گاه ندانسته در آن دام گرفتار می شود. لازم نیست کسی بداند که آقای مشایی ثبت نام کرده است یا نه. تمام صحبتهای آقای مشایی پر از این تعابیر است. فراماسونری از دو کلمه ی «فری» + «ماسونری» (Free + masonry) تشکیل شده است. «فری» (Free) به معنای آزاد است و «ماسونر» (Masonry) به معنای بنّا است. بعضیها سابقه اش را به حضرت آدم می رسانند! یکی از محققین برجسته ی کشور که بحث فراماسونری را به ما ارایه می داد، تعبیرات جالبی داشت و می گفت اینها برای اینکه بگویند ما جهانی هستیم، می گویند اصلاً تمامی انبیا فراماسونر بودند و حتی حضرت آدم؛ البته اینها اسطوره سازی است.

گروهی از بنّاها در قرون وسطا بودند که کارهای هنری ساختمانها را آنها انجام می دادند. عدهای خاص که مهارت خود را به هرکسی، یاد نمی دادند و بین خودشان به صورت مرموز نگاه می داشتند لذا در فراماسونری یکی از آموزه ها، سرّی بودن کارهاست. زمان مشروطه در ایران وقتی شعبه ای زده می شد، نام آن لژ را فراموشخانه می گذاشتند، معنای آن این است که وقتی داخل آن شدید تمامی آموزه های دیگر را فراموش کنید. لذا خیلی از فرقه های انحرافی، داخل این دام قرار دارند، مثل این که فراماسونری یک دریا است؛ این تشکیلات اصول کلی نیز دارد؛ «برادری، برابری و آزادی» به ظاهر، هیچ کجای این سه اصل کلی بد نیست. برادری بد است یا برابری و یا آزادی بد است؟

آزادی به چه معنا است؟ برابری دارید یعنی چه؟ فراماسونرها با همه برادرند حتی با کسانی که به جدّ از اسلام دفاع می کنند. فراماسونرها به خود حق می دهند که شیخ فضل الله را در زمان مشروطه بر دار ببرند. می دانید که حکم قتل شیخ فضل الله را یک آخوند، به نام «شیخ ابراهیم زنجانی»، صادر کرد که فراماسونر بود. شاید سؤال شود که فراماسونری به لحاظ نظری از چه زمان آغاز شد؟

آغاز به کار این گروه، به سال 1717 یا 1712 میلادی برمی گردد. پشتیبان این جریان یهودی های سرمایه دار و بسیار قوی هستند و افکارشان را جهانی می کنند. بیشترین همت آنها، نخبه گرایی است. پهلوی اول که آمد، 50 تا از اعضای کلیدی کابینه ی دولت، فراماسونر بودند. از جمله «محمدعلی فروغی»، نویسنده ی کتاب «سیر حکمت در اروپا» که فراماسونر است. «میرزا ملکم» و «تقی زاده»، همه فراماسونر بودند. «سیدجمال‏الدین اسدآبادی» وارد فراماسونری می شود و با افتخار به فراموش خانه می رود و عکس می گیرد، لباس آنها را می پوشد. (عالمی به این بزرگی و همت، بصیرت که نداشته باشد گول این شعارها را می خورد که عمق و ته این مسأله، خیلی خطرناک است) این موارد، همیشه دانسته نیست، گاه ندانسته شعاری را مطرح می کنیم که شعار آنهاست.

نخبه گرایی، یکی از اساسی ترین کارهای این گروه است. بیشتر رییس جمهورهای آمریکا، فراماسونر بودند. «اوباما»، فراماسونر است. بسیاری از دانشمندان نیز، فراماسونر هستند. «داروین» خود می گوید که من فراماسونر هستم. قرار بود چه کار هایی بکنند؟ قرار بود دنیا را بگیرند. وگرنه لابد «کریستوف کلمب» حتماً قصد خدمت داشت و رفتند آمریکا را گرفتند و به اقوام آنجا هم خدمت کردهاند، منتهی خدمت کردن، گاهی کشتن آدمهاست؟! رفتند آمریکا را گرفتند و فقط آدم کشتند؟! از فوتبالیستها «دیوید بکام» سال گذشته اعلام کرد، من فراماسونر هستم.

نخبه گرایی در میان اندیشمندان داخلی ما نیز یکی، دو تا، ده تا و صدتا نیست؛ در زمان مشروطه، متأسفانه اولین گروهی که به خارج سفر می کند به ویژه از طریق سیاست سفیر ایران، به انگلستان می روند و اول بسم الله فراماسونر می شوند و پس از بازگشت به ایران، شاه و اطرافیان خود را فرماسونر می کنند.

در مقابل مشروطه چه کسی ایستاده بود؟ کدام شاه بود؟ یکی از کسانی که مقابل فراماسونری به طور جدی ایستاد «محمدعلی شاه» بود؛ آنها به قدری زیبا و هوشمندانه برخورد کردندکه محمدعلی شاه شخصی مخالف آزادی و مستبد مشهور شد؛ همچنین شیخ فضل الله را نیز طرفدار استبداد معرفی کردند. شیخ فضل الله فهمیده بود که مشکل کجاست. (بسیار ناراحت کننده است که مرحوم آخوند خراسانی با آن عظمت، به این موضوع توجه نکرده و از شیخ فضل الله انتقاد می کند.) شیخ فضل الله، سرش به دار آویخته می شود و ماجرا به جایی می رسد که خانوادهی آخوند خراسانی ، دستیار و خبرچین رضا شاه پهلوی می شود. زمانی که رضاخان داعیه ی شاهی دارد مرحوم آقای «بروجردی» و یک عالم دیگر می خواهند بیایند به ایران و کاری بکنند که رضاشاه نیاید، چون ایشان را هم فراماسونریها آوردند. یکی از پسران مرحوم آخوند خراسانی به رضا شاه پهلوی نامه می دهد که جلوی این دو نفر را بگیرید. در انتها، مرحوم آخوند خراسانی متوجه می شود و «تقی زاده» را تکفیر می کند و پس از اینکه کار از کار گذشت، تصمیم می گیرد به ایران بیاید. ببیند ایران چه خبر است. اینها چه حرفهایی است که زده می شود، ایشان در راه می میرند و هنوز نیز مرگ او در تاریخ مشکوک است.

ماسونرها چه می‌گویند؟

باید ببینیم فراماسونرها چه حرفهایی را مطرح می کنند تا بفهمیم در داخل چه خبر است. در اینجا برخی از حرفهای آنها را طرح می کنیم. یکی از این حرفها، اومانیسم است. اومانیسم به معنای انسان خدایی است، همه چیز انسان است. مطالبی از کتاب «مبانی فراماسونری» تألیف یحیی هارون ،(صفحه ی 71) نقل می کنم: «تنها خدایی که فراماسونری قبول دارد، انسان است؛ بنابراین انسان تنها خدای موجود است. در واقع فراماسونری یک نوع مذهب است بلکه یک دین اومانیست است، ما همیشه اذعان می کنیم که بالاترین کمال مطلوب فراماسونری در عقاید اومانیزم قرار دارد.»

«تنها خدایی که فراماسونری قبول دارد، انسان است؛ بنابراین انسان تنها خدای موجود است. در واقع فراماسونری یک نوع مذهب است بلکه یک دین اومانیست است، ما همیشه اذعان می کنیم که بالاترین کمال مطلوب فراماسونری در عقاید اومانیزم قرار دارد».

شعار اصلی ماسونری طبق (صفحه ی 84) همان کتاب، این مطلب است: «امروز در اکثر مناطق غرب، ماسونری پیروز گردیده است. علیرغم انتقادهای عدهای بی انصاف و دور از منطق، ادعایش بر اجتماع حاکم گشته و بدین وسیله موجب گسترش مفاهیم آزادی، برابری و برادری در میان مردم شده است.» برابری و برادری که آنها می گویند. شعار انقلاب فرانسه این سه کلمه بود، اعلامیه ی استقلال آمریکا بر اساس این شعارها نوشته شده است.

مواظب باشید در شعارها و گزینش شعارها، نگوییم حالا از دموکراسی بگوییم چه اشکالی دارد؟ اشکال دارد. مگر واژه‏های خود ما بد است؟ یکی از کارهای دشمن این است که واژه‏های ما را عوض کند؛ شهروند، شهروندان. چرا نمی گوییم امت اسلامی؟ واژه هایی که قرآن به ما یاد داده کنار گذاشته ایم، واژه سازی هایی که دین برای ما آورده، کنار نهادهایم.

شعار دیگرشان میهن پرستی و ایرانی گری است. مجدد در مبانی کتاب فراماسونری (صفحه های 588-590) می خوانیم: « فرماندهی شورای عالی ایران ضمن نگاهی فلسفی و اعتقادی از سلطنت از ناسیونالیسم که وی آن را میهن‌پرستی یا پاتریوتیسم می نامد به نوعی به وحدت فرهنگی یا حکومت جهانی می رسد. وی با ارایه ی تعریفی از میهن، نظراتی که میهمن را به خاک، نژاد و زبان محدود می کند، رد می نماید.» . حال این مطلب را با تعابیر زیر مقایسه کنیم:«هرجا عشق است ایران است، هرجا پاکی است، ایران همان جاست. اخلاق ایرانی با اخلاق یونانی تفاوت ندارد.» این جمله ی برای کیست؟ برای مشایی.

در کتاب «مبانی فراماسونری»، مؤلف «موسی فقیه حقانی»، ص 206 در مورد اصول فراماسونری آمده است: «احیای باستان گرایی و تاریخ پیش از اسلام».



آقای مشایی شما به چه حقی این کار را انجام دادید؟ پس از فتنه ی 88 که سفیر انگلستان بیشترین خیانت را به کشور در این فتنه روا داشته بود رفتند و از او منشور کوروش را گدایی کردند. با عزت و احترام گردن کج کردند و سفیر هم موافقت فرمودند که این منشور را از موزه ی انگلستان بردارند بیاورند چند ماهی (پنج، شش ماه) با افتخار اینجا باشد. می گویند که این منشور باید بین المللی شود.

آیا نباید درباره ی حقوق و سیاست بین الملل، نامه ی 52 حضرت امیر(علیه السلام) به مالک اشتر، بین المللی شود؟ کوروش کیست که باید بین المللی گردد؟ کوروش کجا، امام علی(علیه السلام) کجا. کار را تا آنجا پیش بردند که مجسمه ی کوروش را در کاسه ی احمدی نژاد گذاشتند و احمدی نژاد چفیه ی بسیجی را گردن آن مجسمه انداخت.

چرا نوروزگرایی؟ چرا اکنون؟ به چه دلیل زمانی که کشورهای منطقه در این شرایط هستند و مقام معظم رهبری فرمودند معلوم نیست ما عید داشته باشیم، جشن نوروزگرایی گرفتید؟ بالاتر از آن، از قاتل مسلمین یعنی «ملک عبدالله» دعوت کردید. چه کسی چنین اجازهای به شما داده است؟ شما اصلاً جنبشها و خیزشهای منطقه را اسلامی می دانید؟ آیا شما همان تحلیل مقام معظم رهبری را دارید؟

انحراف بسیار جدی است، باید هوشیار و بیدار بود. وقتی اعتراض می شود می گویند مراد از مکتب ایرانی، مکتب اسلام است. چرا اول نگفتید مکتب اسلام؟ دوران اصلاحات یادمان است که آقای خاتمی می گفت اگر دین در مقابل آزادی بایستد، محکوم به شکست است. بعد که اعتراض می شد، می گفت منظور بنده از آزادی، آزادی دینی است. جای سؤال است که چرا اول همین حرف را نم یزنید و دوم؛ این دروغ است، آزادی دینی که مقابل دین نمی ایستد یا زمانی که دکتر سروش حرفهای خود را در قبض و بست می زد و علما اعتراض می کردند، می گفت علما حرف مرا نفهمیده اند. چرا اول نمی گویید؟ اگر مراد از مکتب ایرانی مکتب اسلام است بگو مکتب اسلام، چرا نمی گویی؟

نه این نیست. حضرت امیر(علیه السلام) می فرمایند: «کسی که دروغ می گوید، توجیه دروغش هم یک دروغ است!»

می گویند قرائت ما قرائت ایرانی از اسلام و قرائتی دیگر است، این که ضربه ای بدتر است. ما باید بگوییم اسلامی که ایران معرفی می کند، چه عواقبی دارد؟ وهابیها هم اکنون چه می گویند؟ مگر نمی گویند ما مشرک هستیم.

از سوی دیگر اگر ما بگوییم اسلامی که ما معرفی می کنیم، صحیح است، آنها نیز بگویند اسلامی که ما معرفی می کنیم، درست است. امارات نیز یک اسلام دیگر معرفی کند؛ بحرین و مصر هم یک اسلام دیگر معرفی کنند، کل کشورهای اسلامی تکه تکه می شوند، دشمن همین را می خواهد. امام خمینی(ره) هیچ وقت چنین حرفی نم یزد.

آیا دشمن، کانال ماهوارهای و تبلیغاتی کم دارد؟ چرا این خیزشهای اسلامی، اتفاق افتاد؟ اسلام اینگونه می توانست کار کند. ما بگوییم اسلام ما، آنها هم می گویند اسلام ما؛ این بحث پیش میآید که چرا اسلام تو؟ تازه اگر می گویی اسلام ما پس چرا می گویی اسلام ایرانی؟

فراماسونرها در مورد خدا، در مورد اصالت ماده و ... چه می گویند؟ آنها ملائکه، وحی و نبوت را قبول ندارند. البته یواش یواش پیش می آیند. دکتر سروش اول می گفت فهم ما از قرآن ارزش ندارد، قرآن ارزش دارد. فهم من و تو چه ارزشی دارد؟ تا سال 76 که گفت خود قرآن هم ارزش ندارد. وی اول می گفت علما از چه ترسیدهاند؟ من گفتم فهم علما ارزش ندارد. من با دین چه کار دارم، دین باید باشد، پیامبر را که باید داشت، همه معصوم اند، بعد جلوتر آمد. الان هم آقای مشایی یواش یواش پیش می رود. به خدا قسم، جریان این هفته (خانه نشینی احمدی نژاد) خیلی به نفع نظام تمام شد. جریان آقای مشایی دست خودشان را خیلی زود رو کردند وگرنه تا آخرش هم فضا باز نمی شد و نمی توانستیم این حرفها را بزنیم.

این تحلیل بنده است که مقام معظم رهبری منتظر فرصتی بود که گلوی ماری را که دارد از دل این شیشه بیرون می زند، بگیرد. معظم له فرمودند: «جلوی انحراف را خواهم گرفت.»

یکی از ویژگیهای فراماسونرها استفاده از مفاهیم لغزنده برای آن جامعه است تا بتوانند برای خودشان همیشه راه فرار داشته باشند. هرج و مرج در تعابیر دینی برای اینکه حساسیت در مخاطب ایجاد نشود. پس فراماسونری بعد فکری دارد، مطالبی که بیان شد، گوشهای از مبانی فکری و اصول فراماسونری بود.(*)

ادامه دارد....

*دکتر سید محمود نبویان، عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)



صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

خدا : حرمت بنده من از حرمت کعبه بالاتر است . ***************** قطعه گمشده ای از پر پرواز کم است یازده بار شمردیم و یکی باز کم است این همه آب که جاریست، نه اقیانوس است عرق شرم زمین است که سرباز کم است..... خ
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نور و آدرس soltanh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان